اولین راه رفتن
یک هفته مونده که یه سالت بشه وقتی از سر کار اومدم خونه مامان جون منو شکه کرد . مامان ! ببین فرنیکا جون راه میره دیم پنج شش قدم به تنهایی راه میری الهی قربونت برم مامان قبلا یکی دو قدم تنها بر میداشتی ولی تعادل نداشتی و سریع میافتادی . این اولین بار بود که خودت راه میرفتی . وقتی هم رفتیم خونه خودمون بابا ازت فیلم گرفت . عشقم ، عمرم ، همه ی زندگی من ، قدم های زندگیت استوار و درست ...