ده ماهگی
امروز ده ماهت شد .
هنوز نمیتونی به تنهایی قدم برداری ولی بدون کمک میتونی وایستی .
به شدت هم از روروئک ات بدت اومده تا میزارمت توش انگار که بدونی زندانی شدی
مدام التماس میکنی بیرون بیارمت .
تو صندلی ماشین هم که میذارمت مدام نق میزنی چند روزپیش وسط راه یدفعه منو شکه کردی
از تو آینه نگات کردم دیدم کمربندات رو آزاد کردی و بدون اونا نشستی
خدا به خیر کنه از این به بعد باید چیکار کرد ؟
مامان جون امروز بردت مرکز بهداشت از اون ماه نیم کیلو اضافه کردی .
رفلاکس ات هم خیلی بهترشده فقط بعضی شبا یکم گریه میکنی ولی بعدش میخوابی .
دیروز برای اولین بار وقتی بردمت خونه مامان جون پشت سرم گریه کردی و بهونه ام رو گرفتی .
وقتی هم برگشتم خونه خودتو پرت کردی تو بغلم دستتو دور گردنم گره کردی ولم نمیکردی .
فدات بشه مامان ، یه دونه ی منی ، نفسمی ، عشقمی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی