فرنیکافرنیکا، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 22 روز سن داره

farnika

27 ماهگی

1394/9/4 15:03
نویسنده : مامان معصوم
265 بازدید
اشتراک گذاری

حالا دیگه دو سال و سه ماهه شدی گلممحبت

تو این چند وقت از لحاظ تکلم خیلی رشد کردی و کاملا از لحاظ قواعد فارسی

تو صرف فعل ها دقیق هستی .اکثر حروف غیر از ک و ف و  چ و... رو میتونی تلفظ کنی .تشویق

حالا دیگه شعر هم برامون میخونی 22 مهر اولین باری بود که برام شعرخوندی .

بابا فرهاد از خوشحالی داشت غش میکرد و خیلی هیجان زده شده بود .

اسم خودت رو هم یاد گرفتی میگی " بَنیتا ".

از اول مهر فرستادمت مهد کودک ، دیگه حسابی شیطون شدی شیطانو

مامان جون از پس کارات بر نمی اومد خسته. اولین روزها موقع جدایی گریه

میکردی ولی دو سه روز که گذشت خودت میپریدی بغل مربیتون همه

میگن اونجاخیلی بچه خوبی هستی و با همه مهربونی و باهاشون

بازی میکنی و خیلی خوب ارتباط برقرار میکنی فکر کنم فرشتهخیلی اونجا

بهت خوش میگذره چون وقتی میام دنبالت بیخودی میخندی و شیطونی

میکنی و پر از هیجانی وقتی ازت میپرسم اسم دوستات چیه میگی

رخا یعنی رها و سیتایش که همون ستایش .

الان دو هفته است که سرماخوردی و خیلی سرفه میکنی از دارو هم

متنفر شدی با هزار دنگ و فن بهت دارو میدم احتمالا امشب دوباره

ببرمت دکتر چون دیگه سرماخورده گیت خیلی طولانی شده.غمگین

تازه کم کم داری به عروسک هات علاقه مند میشی و بغلشون میکنی وبازی میکنی .

از وقتی رفتی مهد غذا خوردنت بهتر شده البته من هم کمتر دیگه

بهت اصرار میکنم چون مقاومت بیشتری میکنی حتی اگه گرسنه باشی

دیگه الان وقتی ماشین سوار میشیم تویی که دستور میدی کدوم آهنگ باشه .

" این نه - این نه - یکی دیده "  تا به آهنگ دلخواهت برسی .

فرنیکا وقتی که اصرار داره کنار خاله کمربند ببنده بدون اینکه کسی بهش بگه

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به farnika می باشد